مشروطه پوچ)

... گداها را همه مسرور دیدم
شكمها را همه معمور دیدم
به فضل عید جشن و سور دیدم
زدم فی‌الفور طبل شادمانه
شتر در خواب بیند پنبه‌دانه
بدیدم اغنیا كرده حمایت
ز كوران و شلان كرده رعایت
به‌یادم آمد آن‌دم این حكایت
كه جنّت می‌دهد حق با بهانه
شتر در خواب بیند پنبه‌دانه
به دل گفتم عجب كشكی خریدم
عجب بهر فقیران سفره چیدم
عجب خیری از این مشروطه دیدم
عجب تقسیم شد و چه اعانه
شتر در خواب بیند پنبه‌دانه
عجب اصلاح شد اوضاع ایران
عجب آباد شد این خاك ویران
عجب جمع‌آوری شد از فقیران
عجب بی‌جا زدیم این‌قدر چانه
شتر در خواب بیند پنبه‌دانه